قبل اینکه شروع کنم به نوشتن رفته بودم تو فکر درختایی که روبرومن مثلا درخت اوکالیپتوس ،کنار و یه درختی که ما بهش میگیم درخت چسب دوقلو (اسمشو نمیدونم) یادمه بچه که بودم معلم میگفت نقاشی بکش منم به کلبه میکشیدم با یه جوی اب که از جلوی کلبه رد میشد با کوهها یه قایق ام بود مال صاب خونه بود ولی این درختایی که من الان دارم میبینم هیچ نظمی داخلشون بکار نرفته همین درهم برهم بودنشون یه زیبایی خاص داده بهشون اونوقت درختایی که من میکشیدم ....
وسط نوشتن گوشیم زنگ خورد میبینم باباست که طبق معمول میگه دیر وقته بیاخونه و منم طبق معمول باشه ولی نمیرمو میشینم سرجای خودم تا هروقت که دلم خاست.
فعلا هم وب کسی نرم ببینم کسی میاد وبم.
+: پسری در تنهایی, تنها, غمگینانه, تنهایی, دلتنگی
تــــــــــــــــــپـــــــــــــــــــــــل...برچسب : نویسنده : ebi-alone بازدید : 98